کد مطلب:28908 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

خضاب شدن محاسن از خون سر












2905. الطبقات الكبری - به نقل از اُمّ جعفر، كنیز علی علیه السلام -: من به دستان حضرتش آب می ریختم كه سرش را بالا گرفت، محاسن خود را در دست گرفت و تا بینی اش بالا آورد و فرمود: «آه بر تو، كه با خونْ رنگین خواهی شد».

روز جمعه شهید شد.[1].

2906. مسند ابن حنبل - به نقل از عبد اللَّه بن سبع -: علی علیه السلام بر ما خطبه خواند و فرمود: «سوگند به آن كه دانه را شكافت و موجودات را آفرید، یقیناً این از این رنگین خواهد شد».

مردم گفتند: به ما بگو كه چه كسی چنین خواهد كرد. سوگند به خدا دودمانش را ریشه كن خواهیم كرد.

فرمود: «شما را به خدا مبادا كه به قصاص خونم جز قاتلم كشته شود».[2].

2907. امام علی علیه السلام: به خدا سوگند، این از خون این رنگین خواهد شد (یعنی محاسنش از خون سرش).[3].

2908. الغارات - به نقل از مازن -: علی علیه السلام را دیدم كه محاسن خویش را در دست گرفته بود و می فرمود: «به خدا سوگند، این را از بالایش به خون رنگین خواهد ساخت. چه چیزی شقی ترین شما را بازداشته است؟».[4].

2909. الغارات - به نقل از ثعلبة بن یزید حمّانی -: شاهد خطبه ای از علی علیه السلام بودم. نزد پدرم آمدم و گفتم: آیا پیش تر از او خطبه ای شنیده ای كه خبر از كشته شدنش بدهد؟

گفت: چطور مگر؟

گفتم: شنیدم كه می گفت: «به آن كه دانه را شكافت و موجودات را آفرید سوگند، این از این رنگین خواهد شد» (یعنی محاسنش از خون سرش).

گفت: این را شنیده ام.[5].

2910. علل الشرائع - به نقل از اصبغ بن نباته -: به امیر مؤمنان گفتم: چرا خضاب نمی كنی، با آن كه پیامبر خدا خضاب می كرد؟

فرمود: «منتظر بدبخت ترین امّتم كه محاسنم را از خون سرم رنگین كند، پس از عهدی حتمی كه حبیبم پیامبر خدا به من خبر داده است».[6].

2911. الفتوح: علی علیه السلام از سفر خویش باز آمد. مردم به استقبالش شتافتند و او را بر پیروزی اش بر خوارج تبریك می گفتند. وارد مسجد بزرگ (در كوفه) شد. دو ركعت نماز در آن خواند. سپس بر منبر رفت و خطبه نیكویی ایراد كرد. آن گاه رو به پسرش حسین علیه السلام نمود و فرمود: «ای ابو عبد اللَّه! از این ماه (یعنی ماه رمضانی كه در آن بودند) چه قدر مانده است؟».

حسین علیه السلام گفت: هفده روز، ای امیر مؤمنان!

[ راوی گوید:] پس دست خویش را بر محاسن خود زد - كه آن روز سفید بود - و فرمود: «آن گاه كه شقی ترین فردِ امتْ انگیخته شود، این را به خون رنگین خواهد كرد». سپس فرمود:[7].

«من بخشش بر او را می خواهم و او قتل مرا می خواهد

برای دوست خودت، مرادی، عذرخواهی بیاور!».[8].









    1. الطبقات الكبری: 35/3، أنساب الأشراف: 260/3، مقتل أمیر المؤمنین: 43/60.
    2. مسند ابن حنبل: 1339/328/1، تاریخ دمشق: 539/42 و540، مسند أبی یعلی: 586/294/1.
    3. الغارات: 444/2، الإرشاد: 319/1، إرشاد القلوب: 225، المصنّف فی الأحادیث والآثار: 7/587/8.
    4. الغارات: 444/2.
    5. الغارات: 444/2، الاستیعاب: 1875/219/3.
    6. علل الشرائع: 1/173. نیز، ر. ك: الصواعق المحرقة: 134، ینابیع المودّة: 162/421/2.
    7. بیتی از شعر عمرو بن مَعْدی كَرِب است كه آن را درباره قیس بن مكشوح مرادی سروده و مبرَّد در الكامل (1118/3) آن را این گونه روایت كرده است:


      اُرید حباءه ویرید قتلی
      عذیرك من خلیلك من مراد


      .

    8. الفتوح: 276/4، مطالب السؤول: 47، كشف الغمّة: 276/1.